در ۱۸۷۷ (یعنی در ۱۸سالگی) به دلیل راهحلی که برای یکی از مسائل مطرح شده از سوی پاسکال ارائه کرد، جایزه ویژهای در ریاضیات دریافت داشت.
برگسون تحصیل ریاضیات را پی نگرفت و به ادبیات و علوم انسانی روی آورد و به مطالعه و تحصیل دانشگاهی در رشتههای فلسفه و روانشناسی پرداخت. نخستین اثر محققانهاش در ۱۸۸۶ منتشر شد، با عنوان «درباره انگیزه ناخودآگاه در حالتهای هیپنوتیزم (خواب مصنوعی)» که حاصل تحقیقات و مشاهدات او درباره خواب مصنوعی بود.
این در حالی بود که نتیجه تحقیقات معروف فروید و بروئر با عنوان مطالعاتی درباره هیستری (جنون) تا سال۱۸۹۶ منتشر نشد. این، نشانه علاقه فزاینده برگسون به نقش خاطرات ناخودآگاه در درون قوه شناخت بود که موجب شد او را به سرپرستی انجمن تحقیقات روانی لندن برگزینند.
او که قبلاً به عضویت مؤسسه و پژوهشگاه علوم اخلاقی و سیاسی درآمده بود، در 1914 عضو پژوهشگاه فرانسه شد و در 1928 جایزه نوبل را برد. برگسون پس از جنگ جهانی اول در امر پیشبرد تفاهم بینالمللی فعال بود و مدتی ریاست کمیته همکاری معنوی را - که جامعه ملل تاسیس کرد - برعهده داشت تا اینکه کسالت جسمی او را مجبور به کنارهگیری کرد.
برگسون 2 رساله دکترا در پاریس عرضه کرد که با عنوانهای زمان و اختیار در ۱۸۸۹ و سپس مفهوم مکان در نزد ارسطو منتشر شدند. هایدگر در ۱۹۲۷ در پانوشتی بر یکی از صفحات کتاب معروف وجود و زمان به این کتاب دوم اشاره و ادعا میکند که نظر برگسون راجع به زمان در افق متافیزیک یونانی باقی مانده است.
کتاب معروف برگسون - تحول خلاق- در ۱۹۰۷ منتشر شد (ترجمه به فارسی توسط دکتر محمد شریعتمداری). وقتی ترجمه انگلیسی تحول خلاق منتشر شد، برتراند راسل در مقالهای در سال ۱۹۱۲ گفت که برگسون میخواهد ما را به زنبورهایی که دارای قوه شهود هستند، بدل کند.
راسل معتقد بود که هر کوششی برای طبقهبندی برگسون از جمله تجربهگرایی، واقعگرایی یا ایدهآلیسم بیحاصل است. برگسون اثر برجستهاش را با عنوان 2 سرچشمه اخلاق و دین در زمینه اخلاق و دین در 1932 انتشار داد. او در ۱۹۴۱ در 81 سالگی دیده از جهان فروبست.